دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند و باخود به قلهی بلند اشراق میبرد
دوست داشتن زیباییهای دلخواه را در دوست میبیند و مییابد
عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را میگیرد
دوست داشتن بینایی میدهد
عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر
از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر
عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق میکشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست میبرد
عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
عشق معشوق را مجهول و گمنام میخواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن عشق را محبوب و عزیز میخواهد و میخواهد که همهی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که: �هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند�
عشق معشوق را طعمهی خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هر دو دشمنی میورزد و معشوق نیز منفور میگردد
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است، که از جنس این عالم نیست
دکتر علی شریعتی